دانلود رمان پاییز مرا تو رنگ بزن از نصیبه رمضانی

دانلود رمان پاییز مرا تو رنگ بزن از نصیبه رمضانی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان پاییز مرا تو رنگ بزن از نصیبه رمضانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

صارم دختر ۲۴ ساله ایی که همراه مینو مادرش زندگی بدون بابا اردشیر و خواهرش مونا را می گذرانند. خانواده پدری مارال دچار اتفاق هایی می شوند و با رفتن مارال و مینو پای مردی به قول مارال منبسط و منقبض خان به روزمره های مارال باز می شود…

خلاصه رمان پاییز مرا تو رنگ بزن

با ثبت آخرین ماشین بیمه بدنه شده صفحه ام را بستم. کیف طوسی باشگاهم را از کمد چوبی اتاق رختکن بیرون کشیدم و روی دوشم انداختم. نگار در سالن بود. تکیه به کنار پنجره داشت و با تلفن صحبت می کرد. با دیدن من دست جلوی گوشی اش گذاشت و آهسته گفت: این هفته بردم کتونی هاتو با لباست انداختم لباس شویی. لبم را گزیدم. حس کرده بودم چرا از کیفم بوی نرم کننده مامان مینو میاد ؟! ممنونی گفتم و از دفتر بیرون آمدم. باشگاه روبه روی دفتر بود و من امروز فقط یک تایم کلاس فیتنس داشتم

عرق کرده باید خدمت فریبا جون می رسیدم. از عرض خیابان گذشتم و با کنار زدن پرده برزنتی باشگاه داخل شدم. پروانه با دیدن من دفتر حضور و غیاب را جلوی دستم گذاشت. خودکارش را گرفتم و با امضا مقابل اسم خودم رو به پروانه که موهایش را فر ریز کرده بود گفتم: این مدیریت هنوز مدل قدیم مامان بزرگا مونده. شانه بالا انداخت و با اشاره به ساعت روی دیوار گفت: _دو دقیقه دیگه کلاست استارت می خوره. سمت رختکن سالن رفتم. تهویه اینجا هم مشکل داشت. در کمد را باز کرده و در حال پوشیدن لباس هایم،

صدای موزیک کلاس را پروانه زیاد کرد. فلشم را دستش دادم و با رسیدن به سالن فیتنس سلام کرده و جلوتر از همه رو به آئینه های قدی و سارسری، اولین حرکت نرمشی را با بردن دستم بالای سر شروع کردم… تا برسم به دربندی که کلی در ترافیک و راهش معطل شدم و نیم ساعت هم دیر رسیدم. سر بالایی دربند را دوست داشتم با لذت بالا بروم. هوای پاییز دربند دلچسب من بود. ولی اگر به سپیده ی عاشق بهار می گفتم دماغ کوچک و فندقی اش را چین می داد و می گفت: _ همیشه بر خلاف جهت چرخش روزگاری مارال…

دانلود رمان پاییز مرا تو رنگ بزن از نصیبه رمضانی رایگان pdf بدون سانسور