برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان طوفان pdf از شکوفه_ن۳۳ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شکوفه_ن۳۳ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان طوفان
داستان در مورد دختریه که بنا به شرایط زندگی مجبور است که
وارد دنیای مردانه شود و این منافات با جامعه سنتی دارد
داستان در یکی ازشـهرستانهای اصفهان مـی گذرد البتـه کم نیستند
زنانی که بخاطر شرایط زندگی خـود مجبورند با مردان سر و کله بزنند سوین هم یکی ازانهاست…
و سوین مجبور است با نامردیها و پستیهای دنیای مردانه مقابله کند…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان اربابی در ایران قدیم مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان طوفان
پلکـامو دوباره بستم تا شایـد راه رو برای فرو ریختن اشکـام ببندم
من دختر جسور و سرکش این ده مژگـان نبایـد گریه مـی کردم
بستن پلکـام هم بی فایـده بود چرا که تصویر کژال حلق آویز شـده
تـو طویله و دیر رسیـدن من برای نجاتش نمـی ذاشت خـواهر
خـوشگل من خـودشو کشت چون نمـی خـواست تن به ازدواج
اجباری بده
اجبار از کهنه پرستیها دلم براش مـی سوزه تازه عاشق شـده بود
وقتی که اومد ده نمـی دونست براش چه خـوابایی دیـدن مـی
خـواست خانوم دکتر بشـه و بیاد تـو ده خـودمون خدمت کنه مـی
گفت تـو کـالسشون یه پسره هست که ازش خـوشش اومده برا
آینده مـی خـوادش ولی اومدن به اینجا !ناامـیـدش کرد تازه سر شب
رسیـده بود نمـی دونست همه تـو سور ساط عروسیش ان تازه
اومده بود شطینت مـی کرد و مـی گفت بین مهمونای شـهریمون یه
پسره هست که چشم ابرو مشکی مثل مدلینگـای اروپایی مـی مونه
اگـه تـو دانشگـاهمون بود حتما رو هوا مـی زدنش ولی تا فهمـیـد
قراره اون پسره شوهرش بشـه خـودشو کشت و االن جنازه اش
روی زمـین تـو طویله بود کسی برا کفن و دفنش پیش قدم نمـی شـد
صدای امـیر ارسالن رو شنیـدم که به مامان گفت
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید