دانلود رمان گاهی شیطنت گاهی عشق  از رضوان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گـاهی شیطنت گـاهی عشق pdf از رضوان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان رضوان مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/جدیـد

خلاصه رمان گـاهی شیطت گـاهی عشق

راجع به دختری به اسم تارا هست که به عروسی ارباب روستاشون دعوت مـیشـه و

زندگی پر پیچ و خمـی داره و کلی اتفاقای خـوب و بد تـو اون عروسی براش پیش مـیاد

اما دخترمون وقتی مریض مـیشـه و بستری مـیشـه ارباب خشن و بی رحم بجای برگـه ی

ترخیص عقد نامه بهش مـیـده و دختر که روحشم از چیزی خبر نداره بدون هیچ آگـاهی ای

برگـه رو امضا مـیکنه امان از اینکه عقدنامه بوده….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان سرنوشت شوم

قسمت اول رمان گـاهی شیطنت گـاهی عشق

دلم مـی خـواست ببینمش نمـی دونستم چرا روش حساس بودم و همش دلم براش تنگ مـیشـد

نمـیـدونم چرا ولی روش کراش داشتم و این مسئله دست خـودم نبود

همه دور هم جمع شـده بودن و تـوی حیاط بودن از پشت پنجره داشتن بیرون و نگـاه مـیکردم مردمک چشام هی اینور اونور

مـیشـد آره دنبال تیام بود

همون پسر فوق العاده جذابی که همـیشـه لباسای جذب مـیپوشیـد و بدن شیش تیکش حتی از زیر لباس معلوم بود همونی ک موهای

بلند و لختش همـیشـه جلوی سرش بازی مـیکرد ووقتی جمعشون مـیکرد مـیخندیـد وآدمو تـوی چال لپش محو مـیکرد

دلتنگش بودم آره عشقمو مـیگم آقا تیام . پسر خـوشگل اما مغروروغیرتی فامـیل که خیلی قد و یه دنده بود

تـوی حیاط بودیم که مامان از خاله پرسیـد :ببینم تیام کجاست؟

والا نمـیـدونم. تلفنش ک زنگ خـورد پاشـد یه باشـه و اومدم گفت و رفت بیرون

من که از شنیـدن این حرف خیلی عصبی و البتـه ناراحت شـده بودم پاشـدم رفتم باال و تـوی اتاق و شروع کردم حرف زدن با خـودم

اخه خاک تـو سرت معلومه دیگ روز اول عیـدی رفتـه دوست ….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان