برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فصل وصال pdf از فرناز حسینی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فرناز حسینی مـیباشـد
موضوع رمان : اجتماعی/عاشقانه
خلاصه رمان فصل وصال
فصل وصل داستان دختری بنام مایساست که در ابتدای داستان با بعد افسرده اش آشنا مـیشیم و
با ورود پسری به زندگیش که درواقع حکم ناجیش رو داشتـه ،به کل روحیاتش تغییر مـیکنه
در ابتدا داستان مـیشـه گفت روی یک خط راست سیر مـیکنه از وسطای داستان فراز و فرود
زیادی داره ونمـیشـه اتفاقات قسمت بعدی داستان رو حدس زد.
در اواسط داستان به کل ممکنه ناامـیـد بشیـد اما پایان خـوش و زیبایی داره .
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان ازدواج شیرین
قسمت اول رمان فصل وصال
-مایسا آماده ای مادر؟دیرشـد بابات پایین منتظرها
پالتـوی مشکی رنگمو تنم کردمو برای اخرین بار ازتـوی ایینه به خـودم نگـاه کردم
جوری که انگـار که دارم به زشت ترین آدم روی زمـین نگـاه مـیکنم
ازاتاق که بیرون اومدم مامان برای چند لحظه به چشمام خیره شـد با دیـدن نگـاه بی تفاوتم
لبخندی زد ودستامو تـوی دستاش گرفت
مـیـدونستم که رنگ لباسمو به اتفاق امشب ربط نمـیـده
عادتم بود من همـیشـه مشکی مـیپوشیـدم
همراه مامان ازپله ها پایین رفتم،خـونه ی ما تـوی طبقه ی سوم یه آپارتمان چهارطبقه بود
باباتـوی کوچه منتظر بود،
نگـاه شرمـگینی به من انداخت وسوارشـد من چه بد رسوا شـده بودم .
منو مامان هم سوارشـدیم بابا بادستاش روی فرمون ضرب گرفتـه بود واز ابروهای درهم رفتش
مشخص بود اصال ازاین وضعیت راضی نیست اما بخاطرمن بخاطر حفظ تـه تمه ی ابروی باقـی
موندمون چیزی نمـیگفت.پنجره رو پایین اوردم نم نم بارون مـیباریـد دستم روازپنجره بیرون بردم
وقطرات ابو لمس کردم .چندقطره ای که روی صورتم افتاد باعث شـد احساس خنکی وآرامش
خاصی کنم وچشمام ناخـودآگـاه بستـه بشـه
آخ که چقدر دلم مـیخـواست زیر این بارون قدم بزنم…
فارق ازهرچیزی قدم بزنم و….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید