برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ریکـاوری pdf از سامان شکیبا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سامان شکیبا مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان ریکـاوری
شاهو یه پسر کرد و جذابه که تـوجه دخترای زیادی رو به خـودش معطوف کرده اما اون به هیچ وجه
نمـیخـواد عاشق بشـه ولی وقتی به خـودش مـیاد که دلناز دختری که تـو خـونه سرایـداری مادربزرگش
زندگی مـیکنه دل و ایمونشو برده
رمان پیشنهادی:دانلود رمان از بورسیه تا عشق مریم گنجی
قسمت اول رمان ریکـاوری
سر و صدای بچههای بازیگوش و پرانرژی فضای شادی را در هنرکده بهوجود
آورده بود دلناز باحوصله بدون اینکه لحظهای هم خم به ابرو آورد به بچهها کمک
مـیکرد تا کـاردستیشان را آماده کنند
صدای زنگ در که بلند شـد با قدمهای آرامـی بهسمت آیفون رفت
کیه؟
صدای آشنای پدر یکی از بچهها به گوشش رسیـد که از او مـیخـواست اگر کـالسشان
تمام شـده فرزندش را پایین بفرستند
آیفون را سر جایش گذاشت و دخترک را صدا زد
شیـدا جان عزیزم وسایلت رو جمع کن بابات اومده دنبالت
ظاهرا نظر مـیرسیـد ً دختربچه از حضور بدموقع پدرش ناراضی به
ولی خاله من هنوز کـاردستیم کـامل نشـده
دلناز روی موهای صاف و مدل مصریاش بوسه زد و درهمانحین کمک کرد تا
وسایلش را در کیفش بگذارد
اشکـالی نداره عزیزم شنبه باهم دیگـه کـاملش مـیکنیم
شیـدا را تحویل پدرش داد و پایان کـالس را اعالم کرد بعد از رفتن تمام بچهها سرش
را با تأسف تکـان داد
سالن آنچنان بههم ریختـه بود که گویی زلزله هشت ریشتری آمده باشـد
نازی نمـیای بریم؟
دلناز به عقب چرخیـد و نگـاهش را به مهسا دوست همسایه و مربی چرمدوزی
هنرکده معطوف کرد
چرا چرا
موقع حوصله داریا ا فقط اول اینجا رو یهکم مرتب کنم بعدش مـیرم
مهسا کشوقوسی به بدن خستـهاش داد و خمـیازه کشیـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید