برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فادیا pdf از ز_م_معجزه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ز_م_معجزه مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان فادیا
هم اکنون داستان دختری مغرور را مـی خـوانیـد که برای فرار از خلافکـاران به
مردی مسیحی و خشنی پناه مـی برد که شرط مرد برای محافظت
از او ازدواجی قرادادی است، اما آن مرد او را …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان السای من
قسمت اول رمان فادیا
نگـاهی به ساعتم انداختم دوازده شب بود اما ساحل پر بود از ادمای رنگ وارنگ
از همه مدل تیپ و قـیافه …خیلیا داشتن شنا مـیکردن و خیلیا خندون دست
یکی رو گرفتـه بودن و با خنده قدم مـیزدن …بعضی ها هم بساط کباب و
قلیونشون به راه بود از هوای پاییزی لذت مـیبردن اما من وسط اینهمه طیف
شادی بی حوصله وعصبی نشستـه بودم و زل زده بودم به دریا …
ذهنم مثل موجای دریا این ور و اونور مـیرفت و واسه خـودش حرکت مـیکرد ..از
اون روزای قدیم و خـوش لب دریا با خـوانواده ام بگیر تا تـهدیـد ها و بی خبری
خـونواده ام از من … مقصر تمام اینها من بودم من با تمام ندونم کـاری هام.
باعث بیماری مادرم شـدم.
مادری که االن کیلومتر ها. دورتر از من تـو ایران در حال درمان. بود و من
نمـیتـونستم پیششون باشم نه من روش رو داشتم ،نه پدرم من. رو مـیبخشیـد و
اجازه مـیـداد …خـونواده ام طردم نکردن اما تنبیهم کردن ،تنبیه من. تنهایی و
دوری از پدر و مادر و خـواهرم. بود. اخ که چه قدر دلم برای دیـدنشون
پر مـیکشیـد،قطره ی اشکی از گوشـه چشمم
به پایین چکیـد .دستم رو دور زانوهام حلقه کردم و سرم. رو گذاشتم رو
پاهام.گریه ام رو پس زدم و فکرم به سمت حمود کشیـده شـد
حاال که تنها شـده بودم بیشتر از همـیشـه ازارم مـیـداد و دست از خـواستـه های
نادرستش برنمـیـداشت…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید