دانلود رمان زغال های خاموش از لیلا غلطانی بدون سانسور
دانلود رمان نانجیب apk به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
گزیده ای از رمان زغال های خاموش نوشته لیلا غلطانی :
با صدای وحشتناک رعد و برق از خواب پرید. پتویش نازک بود و احساس سـرما می کرد. همه جا در تاریکی محض فرو رفته بود. برق دیگری زد و پنجره ها لرزید. هراسان چشم بست. چراغ خواب خاموش شده بود. حتما دوباره برق ساختمان ایراد پیدا کرده بود. خواب از سرش پرید. باید بلند شده و به آشپزخانه می رفت تا شمعی روشن کند. وگرنه با این وضع رعد وبرق و تاریکی تا صبح از ترس می میرد.
به محض خروج از اتاق، سرش با شی سنگینی برخورد کرد. یادش نمی آمد چیزی جـلوی در گذاشته باشد. همان لحظه رعد وبرق سختی زد و نورش تمام پذیرایی را روشن نمود. به محض بالا آوردن سرش، نگاهش به دو چشم رنگی متفاوت گره خورد. جیغ وحشتناکی کشید و روی زمین ولو شـد. به سختی و با سردرد شدیدی که داشت، چشم باز کرد. باز تاریکی مطلق بود و سکوت.
چشم در اتاق گرداند. اثری از مرد چشم رنگی ندید. احتمالا کابوس بود. شاید هم عـوارض ترس از رعد و برق. تاریکی اتاق اجازه نمی داد بفهمد دور و برش چه خبر است. حال بلند شدن و رفتن به آشپزخانه را هم نداشت. کاش جریان برق درست میشد و این کابوس پایان می یافت. چاره ای نبـود. فردا باید به امیر تلفن کرده و از او می خواست فکری برای این قطع شدن های ناگهانی و نصف شبی برق ساختمان بکند.