برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان قرارداد pdf از نگین با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگین مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان قرارداد
دختری که بدســت برادر ناتنیش به مــردی مغرورخـودشیفتـه فروختـه مـیشـه
ولـی بعداز آشنایی بااون مـرد زندگی دختر داستان ما عوض مـیشـه
ولج ولجبازی تبدیل به عشق بی پایان مـیشـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بالاتر از سیاهی
قسمت اول رمان قرارداد
دلربا’،
تـویه خـونه بزرگ ویالیی تـوایران زندگی مـیکردم ازوقتی یادم مـیاد
مـیگفتن پدرومادرمو تـویه تصادف ازدست دادم وبجز اونا خانواده
دیگـه ای نداشتم منوبه پرورشگـاه برده بودن که ازیه خانواده پولدار
به فرزندی قبول مـیشم اون خانواده پسری به اسم امـیرداشتن ویه
مردکه به اون بابامـیگفتن اوناوضع خیلی خـوبی داشتن وهمه جوره ب
من مـیرسیـدن بعدازمردن پدرخـوندم پسرش امـیرکه یه خلافکـاراحمق
بودداشت ازدواج مـیکرد چن روزی مشکوک مـیزد یعنی ازوقتی
قراربود ازدواج کنه عوض شـده بودو وحشی ترو حقـیرتر شـده بود
سرانجام روزعروسیش اومده بودوبایه دخترازخـودش بدتر و افاده ای تر
داشت ازدواج مـیکرد سالن عروسی پراز جمعیت بود وخیلی هاوسط
سن مـی*ر*ق*ص*یـدن رفتم تاآرایشمو شارژکنم که بایه چیز تیز روی گردنم
همه چیزسیاه شـدو محکم به زمـین افتادم ودیگ چیزی ندیـدم
باشـدت سطل آبی روسرم ریختـه شـدکه باحول زدگی ازخـواب پریـدم محکم به یه
صندلی بستـه شـده بودمدردی روی گردنم لرزی بهم افتادموهام جلوی دیـدمو
گرفتـه بودباتکون دادن سرم موهامکناررفتن وتـوی خرابه ای بودم به دوروبرم
نگـاه کردم دوتامرد خـوش هیکل قول روبروم ایستاده بودن….
محکم فریادزدم اینجاکجاس شماکی هستین بامن چیکـاردارین
باپوزخندی یکیشون گفت بالاخره مـیفهمـی اماچرا زبونش فرق مـیکرد
ازبچگی بیشترزبان هارویادگرفتم واسه همـین فهمـیـدم چی گفتن
وای خدایعنی بامن چیکـاردارن دوباره یکی ازپشت چشماموبست ویه
آمپول بهم
تزریق کردکه بازم نفهمـیـدم چی شـد
چشمام به زوربازشـدن انگـارکسی داشت مـیزدبه صورتم چشمام
کم کم بازشـدن وباچهره دختری ازخـواب بیـدارشـدم بازبانی دیگ
بهم گفت حالت خـوبه سرموگرفتم وکم کم ازجام بلند …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید