دانلود رمان آنتیک از عادله حسینی بدون دستکاری و سانسور
دانلود رمان آنتیک از عادله حسینی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
بنیامین پسر مرموزی که برای به دست آوردن برکه دختری زیبا و معصوم، همه بدهی پدرش رو میده.. برکه برای جبران محبت بنیامین، نامزدی اونو قبول می کنه.. روزی بنیامین از برکه می خواد تا اونو به قراری با رفیقش برسونه و بعد از اون، بنیامین ناپدید میشه.. حالا مدت هاست از بنیامین خبری نیست، پدر، مادر و خواهر برکه توی تصادف کشته شدن و مرد جوانی به اسم محمدامین که قبلا پلیس بوده به شدت دنبال بنیامینه و توی این راه اومده سراغ برکه تا….
خلاصه رمان آنتیک
بلافاصله نگاهش را از تصویر داخل آینه برمیدارد. به نفعش است زودتر به هال خانه برود، به باران و مادرش بپیوندد و با یک مشت حرفهای زنانه، حواس حافظهاش را پرت کند. برخلاف تصورش مادر و باران را سر میز صبحانه پیدا نمیکند. البته در این خانه میزی وجود ندارد. پدرش همیشه با غذا خوردن پشت میز نهارخوری مشکل داشته است. چهار صندلی مخصوص کانتر دوطرف کانتر قرار دارد که معمولاً تنها زمان استفادهی آن برای صرف صبحانه است. صبحانههای زنانه و چهارنفرهی این خانه.
مادرش را کنار پاسیو و درحال آب دادن گلها پیدا میکند. باران هم لبهی باریک پاسیو نشسته است. این پاسیو بهنوعی یک جنگل کوچک بهشمار میرود. گلدانهای سرسبز و پرشاخهی درون پاسیو هیچ فضای خالیای باقی نگذاشتهاند. باران درحالیکه حوصلهی مادرش را در آب دادن به گیاهان آپارتمانیاش تماشا میکند، از بیحوصلگیها و کسالتش میگوید. بدون آنکه توجهشان را جلب کند از کنار هال بهسمت سرویس بهداشتی میرود.
به این فکر میکند که مادرش چه صبری برای شنیدن حرفهای تکراری و تمامنشدنی باران دارد. از سرویس که بیرون میزند هنوز باران متکلموحده است. از همان جلوی در سرویس بلند میپرسد: –باران، تخممرغ بیارم؟ باران جملهاش را نصفه میگذارد. نمیداند او کی بیدار شده که متوجهش نشده است. بعداز کمی مکث بهسبک همیشگی صحبتهای خواهرانهشان میگوید: –برای تقویت موهای سر مامان؟ کامل وارد هال میشود. نگاهی به مادرش میاندازد و سلام و صبحبهخیری میگوید…